در گلوگاه من...
در گلوگاهِ من
درختِ سیبی هست
که از آن
مردی را
بر دار کردهاند.
اگر دهان میگشایم و روی میگردانی
بگردان
اما به قِدمَتِ عشق سوگند
که تباهیِ من از مِی و افیون نیست.
اوست که در گلوگاهم آویخته است و
میپوسد
آرام آرام...
لئوناردو الیشان
ترجمه احمد شاملو
اخلاص و معرفت؛ فلسفه روزه داری
روزه در بین احکام یک وضعیت اختصاصی دارد وآن اینکه ترک است و نفی است. اگر قرار باشد چیزی بهعنوان تثبیت اخلاص در درون ما باشد، نه صلاة است، نه زکات است و نه حج است. بلکه این یکی از روزه برمی آید. بنابراین روزه در بین احکام یک وضعیت اختصاصی دارد. این برای کدام مرتبه است؟ برای مرتبه «کمال توحیده الاخلاص له و کمال الاخلاص نفی الصفات عنه». پس قرار است روزه من وشما را به چنین مرتبهای برساند. مرتبهای از توحید که اصل وکمال آن از آن خود خداست ومن وشما را به آن مرتبه نزدیک میکند. پس روزه یک وضع اختصاصی دارد.
هیچ کدام از اعمال دیگر نفی و ترک نیست، ولی این یکی ترک است و عجیب اینکه این فریضهای که ترک است برای اخلاص قرار داده شده است. چون به چیستی اخلاص مراجعه میکنیم میبینیم اخلاص نفی است. بنابراین یک سنخیتی میان روزه واخلاص وجود دارد وبا هم سازگارند. «نفی الصفات عنه» میخواهید یک فعلی داشته باشید، به نظرتان کدام فعل را داشته باشیم که در ما تثبیتکننده اخلاص باشد.
هیچ کدام از افعال، چون اینجا بهجای فعل ترک میکنیم. صیام چنین خصوصیتی دارد. از این جهت انصافاً لطیف است. بیخود نیست که گفته شده خداوند روزه را قرار داد برای تثبیت اخلاص در درون انسان. این لطفی است که خداوند در حق ما قائل شده و به ما گفته است روزه بگیریم. با این شناخت ومعرفت روزه دیگر فقط تحمل گرسنگی و تشنگی نخواهد بود. بلکه مجالی برای راه یافتن به مرتبه اخلاص است. در این صورت علی القاعده نباید ناله کنیم، بگوییم روزها طولانی است و چنین و چنان است. آفتاب است و گرماست و... البته همه اینها هست، نه اینکه نیست. اما وقتی بدانیم که همه اینها برای رسیدن به چنین مرتبهای است، نوع مواجهه ما با روزهداری خیلی فرق خواهد کرد. چه بسا روزه را نه بهعنوان امری که خداوند گفته و باید اطاعت کنیم و تحمیلی است، نفهمیم و انجام ندهیم. بلکه بهعنوان رساننده ما به مرتبهای ازمراتب کمال بدانیم که آن مرتبه انصافاً غبطه خوردن دارد.اگر کسی بتواند خودش را به مرتبه روزهدار حقیقی برساند.
خداوند میگوید؛«الصوم لی وانا اجزی به»صوم برای من است و خودم پاداش آن هستم. این یعنی چه؟ مگر سایر احکام برای کیست؟ خیلی چیز عجیبی است! اینکه میفرماید؛روزه اختصاصی خداست «الصوم لی...» روزه برای من است «وانا اجزی به» وخودم پاداش آنم. خیلی عجیب است در بین دستورالعملهای جهت دهنده به زندگی که قرار است ما را در فراز و فرودهای زندگی راهبری کنند، روزه چنین جایگاه ممتازی دارد. چون این را در ارتباط با احکام دیگری نگفته است، «اجزی به» خودم پاداش روزه هستم. پاداش روزه من هستم. انصافاً اینجا هم یک جایگاه ممتازی برای روزه قائل شده است و نکته نکته خیلی مهمی است.
منبع: دکتر محمدرضا بهشتی - روزنامه ایران/ 8 خرداد/1397

ربنا (1)
«رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»- (سورهٔ آلعمران-آیهٔ ۸)
باراِلها، دلهای ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی، و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشندهٔ بیمنّت.
