بس!

من اگر خودم بودم و خودم، فلسفه می‌خواندم و هنر. تنها این دو است که دنیا برای من دارد. خوراکم فلسفه و شرابم هنر و دیگر بس!
...
در پایان این حرفها برخلاف همیشه احساس لذت و رضایت میکنم که عمرم به خوبی گذشت. هیچ وقت ستم نکردم. هیچوقت خیانت نکردم و اگر هم به خاطر این بود که امکانش نبود، باز خود سعادتی است.


قسمت هایی از متن اصلی وصیت نامه دکتر علی شریعتی

جوششی کور یا پیوندی خودآگاه!


عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی است خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی‌ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می‌یابد.
...
عشق با شناسنامه بی‌ارتباط نیست و گذر فصل‌ها و عبور سالها بر آن اثر می‌گذارد، اما دوست داشتن در وَرای سن و زمان و مزاج زندگی می‌کند و بر آشیانه بلندش، روز روزگار را دستی نیست...

عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.

متن کامل « دوست داشتن برتر از عشق است! » ــ علی شریعتی

دکتر علی شریتعی!

من نیازم...


نیاز همیشه زاده نقص نیست، زاده فقر نیست، نیازهایی هست که زاده کمال است و اقتضای غنا.
آنکه زیبایی دارد، در جستجوی نگاه آشنایی است که بدان عشق ورزد، آن که غنی است نیازمند یافتن نیازمندی است که ببخشد.
نیرومند، نیازمند حریفی است تا در هم اش بشکند، دلی که حرف دارد مشتاق یافتن مخاطبی است، تا زندانیان معانی را که در درون طغیان می کنند و از خاموش مُردن به وحشت افتاده اند، آزاد کند...

دکتر علی شریعتی ـ هبوط


کارل یاسپرس: ﺗﻔﺎﻫﻢ ـ Communication ـ ، « وﺟﻮد » ـ existence ، را ﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽ آورد.

خسته ام از این کویر...

 

ای نظاره شگفت، ای نگاه ناگهان

ای هماره در نظر، ای هنوز بی نظیر

ای مسافر غریب، در دیار خویشتن

با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر

از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی

دیدمت ولی چه دور، دیدمت ولی چه دیر!

دسته خسته مرا، مثل کودکی بگیر

با خودت مرا ببر، خسته ام از این کویر

قیصر امین پور

شریعتی

به بهانه دوم آذرماه/ زادروز دکتر علی شریعتی