فیلم داستان یک خلبان وظیفه شناس به نام سالی سولنبرگر را روایت می کند که قهرمانانه، فرود بسیار دشوار یک هواپیمای پر از مسافر در رودخانه هادسون را بر دوش می کشاند و …
فیلم داستان یک خلبان وظیفه شناس به نام سالی سولنبرگر را روایت می کند که قهرمانانه، فرود بسیار دشوار یک هواپیمای پر از مسافر در رودخانه هادسون را بر دوش می کشاند و …

«سعی کردیم بازسازیمان از عکسهایی که دیده بودیم کورکورانه نباشد. تا میتوانستیم مستندات دیدیم تا اتفاقات در ذهنمان تهنشین شود. بعد سعی کردیم زبان بصری خاص خودمان را برای به تصویر کشیدنشان بسازیم و به مخاطب یک جور حس و هندسه ضدونقیض از حادثه بدهیم. سعی کردیم با استفاده از نظم دهی و تناسب، ذات کم و بیش بوروکراتیک بخشی از وحشتی را که داشت اتفاق میافتاد بیان کنیم. داستان فیلم دربارهٔ خانه است. دربارهٔ رنج و استیصالی که وقتی نمیتوانید به آنجایی که باید برسید سراغتان میآید. ما در دورانی زندگی میکنیم که ایده سوار هم شدن یک عالمه آدم در یک قایق و تلاش برای زنده ماندن چیزی نیست که مردم آن را به عنوان داستانی مربوط به دهه ۱۹۴۰ نادیده بگیرند»
کریستوفر نولان، نویسنده و کارگردان
پ ن: بعد از دیدن این گونه فیلم ها، عبارت «لعنت بر جنگ» بر زبان می آید. کاش هیچ وقت هیچ جنگی نباشد...

- این فیلم 100 دقیقهای که همه لحظاتاش بازسازی شده است، به زیبایی به تصویر کشیده شده و ساخت آن جسارت بزرگی را طلب میکند. (مجید مجیدی)
* ایستاده در غبار / محمدحسین مهدویان/ 1394

ــ وقتی تفنگ دست می گیری باید بدونی چه کسی رو نباید بزنی!
سیانور - ساخته: بهروز شعیبی/ 1394

Gravity is a 2013 British-American 3D science-fiction thriller and space drama film
Directed, co-written, co-produced and co-edited by Alfonso Cuarón
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
پ ن: امشب علاقمند شدم توی Dancing on Ice شرکت کنم!!! فقط باید برای پارتنرشیپم یه فکری بکنم!
اختتامیه جشنواره فیلم فجر امشب بود. بعد از هفت هشت سال، همه غول های فیلمسازی، فیلم های خوبشان را از پستو بیرون آورده یا به لطف تغییر فضا، فیلم هایی هم از «توی قیف» بیرون آمدند. شاهد هم نشینی سلیقه های مختلف بودیم. جشنواره ای که همه ژنرال ها درش فیلم داشتند. فستیوالی برای ژنرال ها:
رخشان بنی اعتماد (قصه ها)، ابراهیم حاتمی کیا (چ)، احمدرضا درویش (رستاخیز)، رضا میرکریمی، کیانوش عیاری (خانه پدری)، داریوش مهرجویی، بهروز افخمی، مسعود کیمیایی، کیومرث پوراحمد و البته کمال تبریزی (رکورد دار فیلم های توقیف شده و مورد دار! بسیاری معتقدند او نه برای اکران، که برای توقیف فیلم می سازد!!! امسال او با «طبقه حساس» حساسیت آفریده!)
انگار بعد از سال ها، صدای پای سینما می آید...
همین ده اسم کافیست تا بلند بگوییم: سلام سینما.
محسن مخملباف/ ۱۳۷۴
هر چیزی میتونه تقلبی باشه...

ساخته جوزپه تورناتوره
The Best Offer/ Italian: La migliore offert
is a 2013 Italian romantic mystery film
written and directed by: Giuseppe Tornatore
The film tells a story of love and deceit
Empty what is full, fill what is empty

Rescue Dawn is a 2006 war drama film
directed by Werner Herzog
based on an adapted screenplay written from his 1997 documentary film
Little Dieter Needs to Fly

عکس مربوط به: به رنگ ارغوان/ ساخته: ابراهیم حاتمی کیا
بعد از اینکه "گذشته" رو دیدم تصمیم داشتم یک متن بلندبالا ـ با رعایت اصول نقد فیلم ـ بنویسم. ولی به نظرم رسید به مسائل ریز بپردازم. چیزای کوچیک. مثل اون لکه روی لباس که باعث اون دعوا و ... شد. مسائل ریز، که باعث اتفاقات دُرُشت! میشه..؛
یا اونجایی که در جواب "صبحانه خوردی؟" که به احمد گفته شده بود، سمیر جواب داد...!

گذشته/ ششمین ساخته اصغر فرهادی/۲۰۱۳
خیلی دوست داشتم عکس اون نمایی که احمد و سمیر تنها شدن ـ پشت میز آشپزخونه نشسته بودن ـ رو بزارم ولی پیدا نکردم. هیچ دیالوگی هم نداشت.. منم هیچ چیزی نمی نویسم دربارش. شاهکار وحشتناکی بود... از آن هایی که فقط از فرهادی برمی آید.
ـ نمیشه تا آخر عمر یه پات اینور جوب باشه یه پات اونور جوب، بالاخره یه جا جوب گشاد میشه!
ـ هر اطمینانی توی این شرایط، مشکوکه.
فضای آشفته، درهم، یه جایی احمد میگه: « توی این اوضاع کثافت». رنگ.. تعمیرات.. در کل اوضاعی داغون، وضع زندگی خانواده ـ اگه بشه اسمشو خانواده گذاشت ـ رو خوب نشون میداد.
در مورد سکانس آخر و اون قطره اشکی که از چشم زنِ سمیر، اومد ـ و همراهم در سینما به درستی روی این تاکید داشت که: چه توجیه علمی می تونه داشته باشه ـ چیزی به عقلم نمیرسه. احتمالا هیچ توجیه علمی نداره..
« سَرَم نمی شود.. دلم که می شود...»
از تمام رمز و رازهای عشق/ جز همین سه حرف/ همین سه حرف ساده میان تهی/ چیز دیگری سرم نمی شود/ من سرم نمی شود ولی.../ راستی/ دلم که می شود. (قیصر امین پور)
مردم برای بدترین اتفاق آماده میشن ولی امید به بهترین ها دارن.. اونا نگران چیزایی هستن که براشون مهمه. چیزایی فراتر از آرد و چربی.
وقتی که به عصر یخبندان نگاه می کنم، به عنوان چیزی ویران کننده، رودخونه ها به آرامی یخ زدن، دما به تدریج افت کرد... ولی اخیرا تعدادی ماموت سالم کشف شدن که معده هایی پر از علف هضم نشده داشتن؛ سرما میبایست خیلی غیرمنتظره به اونها رسیده باشه...؛ اینطوریه که تاریکی در زمین پخش میشه. ولی قبل از اون لحظات خوبی هم هست، یه مشکل مشترک در قسمت گیجگاهی مغز.. یه درک عمیق از اینکه زنده موندن چه معنایی میده.. و مهم تر از همه، یه انگیزه برای رسیدن به یکدیگر.. برای ارائه گرما و محبت... فهم... پذیرش... بخشش.. ... عشق..؛

Perfect Sense formerly known as The Last Word,
is a 2011 drama film
directed by: David Mackenzie
written by: Kim Fupz Aakeson
ـ بابای من یه کار بدی کرده، الآن پشیمونه
بابام خیلی مرد خوبیه...
میشه بابای منو ببخشین...؟!
اگه بابامو نبخشین... ...
تو رو خدا بابای منو ببخشین...!

دهلیز ـ بهروز شعیبی/ ۹۲-۱۳۹۱
چه معنی داره تو این دنیا کسی تنها باشه!
چه معنی داره تو این دنیا آدم ها یک روز بیان و یک روز برن!
چه معنی داره تو این دنیا دل بعضی ها اینقدر تنگ باشه!
اصلا چه معنی داره تو این دنیا دل بعضی ها از سنگ باشه!
"خسرو شکیبایی ــ خانه سبز"

+چه معنی داره توی این دنیا جای بعضیا اینقدر خالی باشه!

ــ تو دلم ولوله ست واسه خواستنت...؛
پ ن: این سریال و شخصیت هاشو دوست ندارم ولی نمیدونم چرا این جمله هه به دلم نشست.
ــ من وقتی که با تو هستم احساس غریبی دارم... انگار زیرِ دنده های چپم، رشته هایی دارم که خیلی محکم وصل شده به رشته های شبیه خودش در بدن تو.. و اگه بخوای بری،... می ترسم این رشته اتصال پاره بشه.. و در اون صورته که توی دلم خون راه بیفته...
«روچستر» به «جین» در «Jane Eyre»
Jane Eyre is a 2011 British romantic drama film
directed by Cary Joji Fukunaga
starring Mia Wasikowska and Michael Fassbender
The screenplay is written by Moira Buffini
based on the 1847 novel of the same name by Charlotte Brontë
در هر گوشه و کنار دنیا یه شماره وجود داره.. هر چیزی یه شماره داره، همشون میخوان چیزی رو به ما بگن... به نظرم این اعداد دری هستن که به ما برای کشف اسرار کمک می کنن. یعنی چطور آدمهای غریبه همدیگه رو می بینن...
یه شاعر ونزوئلایی میگه:
" زمین چرخید تا ما را به هم نزدیک کنه
اون قدر دور خودش و ما گشت، تا
بالاخره ما رو به هم رسوند... "
The earth turned to bring us closer
it spun on itself and within us
and finally joined us together in this dream
خیلی چیزها باید اتفاق بیفته تا دو نفر همدیگه رو پیدا کنن؛
این یعنی ریاضیات.
پال (شان پن) به کریستینا (ناُمی واتس) ـ ۲۱گرم / ۲۰۰۳

Directed by: Alejandro González Iñárritu
With: Sean Penn, Naomi Watts
کالپپر(Naomi Watts): هیچ میدونستی وقتی رفتم دراز کشیدم تو وان حموم، دو تا تیغ با خودم برده بودم؟ میدونی چرا؟ برای اینکه وقتی خونریزی شروع شد و ضعیف شدم و دستام شل شد، اگه یه وقت تیغ از دستم افتاد، کارم نصفه نمونه. میتونی تصور کنی؟ میتونی تصور کنی یه نفر چقدر میتونه از زندگی متنفر باشه که برای خودکشی یه تیغ زاپاس برداره؟

جدایی نادر از سیمین، بیانگر انسداد «گفتگو» در جامعه ما و «جدایی همه از همه» است.
"دکتر هادی خانیکی"

جدایی نادر از سیمین ـ ساخته «اصغر فرهادی»/ ۱۳۸۹
چقدر خوبه که آدم تنها نباشه...

حوالی اتوبان ـ ساخته: سیاوش اسعدی/ ۱۳۸۸
ـ انابل: یه جور پرنده آوازه خون هست که هر وقت خورشید غروب میکنه، فکر میکنه که خودشم میمیره، بعد که صبح میشه و بیدار میشه، تعجب میکنه که هنوز زنده ست...! به خاطر همین اون آواز قشنگو میخونه. فکر کنم فقط از این خوشحاله که نمرده؛
من از وقتی با تو آشنا شدم، هر روز آواز خوندم.

Restless /2011/ British-American drama film
directed by: Gus Van Sant
written by: Jason Lew
It stars: Henry Hopper and Mia Wasikowska
فیلم با نگاه متفاوتی به مرگ، آدمی را به تصویر می کشد که در آستانه مرگ قرار دارد و خودش به خوبی می داند که در آینده نزدیک باید با زندگی وداع کند. اما جالب اینجاست که خیلی منطقی با قضیه برخورد کرده، با مسئله کنار می آید و سعی دارد تا از تک تک لحظه های باقی مانده زندگی اش لذت ببرد. با این تم اصلی، فیلم روند آرامی را تا انتها طی می کند. "بی قرار" در عین آرامی بسیار تفکر برانگیز است.
ــ حسین آقا: فکر می کنم که اگه بخوایم خونه دارا با خونه دارا ازدواج کنن،
پول دارا با پول دارا، بی سوادا با بی سوادا، این زندگی نمیشه
بهتره که باسوادا با بی سوادا ازدواج کنن، پول دارا با پول ندارا ازدواج کنن...
خونه ندارا با خونه دارا ...
که اینا بتونن همدیگرو روبرا کنن! از نظر من این بهتره...؛ !!!
زیر درختان زیتون ـ ساخته: عباس کیارستمی/ ۱۳۷۲
ـ درسته صبر میکنم
ـ چقدر؟
ـ به قدری که طول بکشه...

این طور که شنیده بودم، کساییکه بلدن یه کاری رو انجان بدن، خب انجامش میدن.
کساییم که بلد نیستن، میرن همون کاری که بلد نیستن تدریس میکنن! ولی فکر نمی کردم حرف درستی باشه تا قبل از اینکه بیام دانشگاه...!

امین (شهاب حسینی) خطاب به استادش (مسعود رایگان)
پرسه در مه ـ ساخته بهرام توکلی/ ۱۳۸۸
۱. آن ها که می فهمند عذاب می کشند و آن ها که نمی فهمند، عذاب می دهند؛
۲. وقتی آدم یه چیزی رو فهمید، دیگه فهمیده، نمی تونه نفهمه!
۳. برای دوستی، اعتماد لازمه، نه هوش...!
۴. چیزی رو که نشه فروخت یا خرید، دو زار هم نمی ارزه!
۳،۲ و ۴ از فیلم «باغ های کندلوس» ـ ایرج کریمی/۱۳۸۳
سنگ کهکشان منم
گردن بلند آبشار تویی
چتر کهنه پدربزرگ منم
ایستگاه اول بهار تویی؛
رخساره ـ ساخته: امیرقویدل/ ۱۳۸۰
زندگی جیره مختصری ست
مثل یک فنجان چای
و کنارش عشق است
مثل یک حبه قند...
سهراب سپهری
![]()
اونایی که فیلمو دیدن، میدونن این نما یعنی چی...
یه حبه قند ـ ساخته «رضا میرکریمی» ۱۳۸۹
ما کاری به حکم نداریم
فیلمی در مورد موضوعی پرمناقشه در تاریخ معاصر ایالات متحده. فیلم بازگوکننده رفتار و نگاه صاحب خانه های سفید پوست ایالتهای جنوبی امریکا به خدمتکاران سیاه پوستشان در زمان رواج سیاستهای تبعیض آمیز موسوم به قوانین Jim Crow است. داستان فیلم در دهه ۱۹۶۰ در جنوب امریکا می گذرد. سرگذشت چند زن خدمتکار سیاهپوست که برای سفیدپوستان کار میکنند... و دختر جوان سفید پوستی که با تشویق دو شخصیت اصلی خدمتکار فیلم، کتابی پرفروش در موردشان مینویسد...

فیلمنامه بر اساس کتاب پرفروش Kathryn Stockett با تمرکز بر شخصیت اسکیتر (با بازی Emma Stone) نوشته شده. دختر جوانی که بتازگی فارغ التحصیل شده و به خانه بازگشته است ولی به هیچ عنوان با محیط دوران نوجوانیش ارتباط برقرار نمیکند و راحت نیست...

The Help
Tate Taylor
۲۰۱۱
*بخش عمده نقد فیلم از: سایت وزین نقد فارسی