بازنشسته
آرد ها را بیخته ام و الک ها را آویخته ام
نشسته ام کنار ملیحه
به کودکی می اندیشم که قرار است هر روز صبح،
مادرش را شیر بدهد
کهنه پدرش را عوض کند
مادربزرگ و پدربزرگش را
به کودکستان برساند!
اکبر اکسیر
+ نوشته شده در جمعه ۲۰ آبان ۱۳۹۰ ساعت 10:45 توسط م.کوچک
|