با بهاری که می آید از راه...
طفلکی آرزوهایم... آن قدر به در ِ بسته خورده اند که دیگر حال و حوصله ندارند.
دلم بیشتر از خودم، به حال بهار می سوزد که اسیر دست من شده است و باید بسوزد و دم نزند.
بهاری که می آید از راه...
نیلوفر لاری پور ـ چلچراغ
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۱ ساعت 3:19 توسط م.کوچک
|